روژيناي ماروژيناي ما، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

خاطرات طلایی خوشمزه ترین نی نی دنیا

شش ماهگي توت فرنگي من

1394/2/20 16:29
نویسنده : مامی آرزو
448 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دردونه خانوم

سلام يكي يه دونه

توت فرنگي سرخ من شش ماهه شد ....niniweblog.com بعله شش ماه گذشت و تو نفس من نيم ساله شدي

 

 

اين جمله خيلي قشنگه
«هيچ‌چيز به قدر ديدن يک مادر با بچه‌اش روح‌پرور نيست
و هيچ‌چيز حس حرمت و تقديس ما را هنگام تماشاي مادري‌ که بچه‌هايش وي را احاطه کرده‌اند، بيدار نمي‌کند»
يوهان ولفگانگ گوته

 

دو سه روز بعد از اومدن از سفر شمال رفتيم و اكسن شش ماهگي زديم

بازم من و ماماني و شما با كالسكه رفتيم تا هم قدمي زده باشيم و هم اينكه هوا خوب بودniniweblog.com                                                   

وقتي خانم دكتر ميخواست وزنت كنه وشمارو گذاشت توي ترازو ، طبق معمول هميشه كه وقتي ميخوابي محكم پاتو ميكوبي به زمين ؛  همين كارو كردي و الهي بميرم كه پاشنه پات خورد به اهن ترازو و گريه بلندي سر دادي و بي قرارشدي و نميزاشتي درست و دقيق وزنتو رو اندازه بگيرن بالاخره بعد از چهار بارتلاش و گذاشتن و برداشتن از روي ترازو وزنت رو گرفتند و در نهايت هم يه داد بلندي سر خانوم دكتره بيچاره زدي كه خودش ترسيد و گفت واي واي الان منو ميزنه . گريه دومم وقتي سر دادي كه اون سوزن بد براي سومين بار جلوي چشم مامي رفت توي پاي كپل چپت...البته مامان همش بخاطر اينه كه بعدا دچار بيماري هاي خطر ناك نشي niniweblog.com                                                           

خداروشكر قد و زنت هم خوب بود و قرار شد با فرني و حريره بادوم و سوپ ايم ماه رو خوش بگذرونيم

خانم دكتر گفتند غذا دادن رو  از يك قاشق شروع كنيم و به مرور بيشترش كنيم ولي من بعيد ميدونم شما دختر شكموي من به يه قاشق راضي باشيniniweblog.com

                                                                                                            

 

اينم تو راه برگشت  !!! نيگاه چه قيافه اي گرفته خانوم گل

 

 

معمولا وقتي واكسن ميزني دختر خوبي هستي و مقاومتت عاليه عزيزم

ولي وقتي اثر استانمينوفن تموم شد حدود نيم درجه تب داشتي و اين تب تقريبا تا 48 ساعت ادامه داشت

ولي من مرتب با دادن قطره و كمپرس سرد و گرم مراقبت بودم  شب اول هم هر ساعت يكبار بيدار ميشدم و درجه حرارت بدنت رو كنترل ميكردم و خداروشكر اين واكسن زدن هم با سلامتي و بي درد سر انجام شد

niniweblog.com

اين عكس هم يكي دو ساعت بعد از واكسن زدن اگرچه بعد از چند ساعت بي حال شده بودي ولي اون لحظه ببين چه شاد و خوشحال بودي

 

 

و اما كيك شش ماهگي

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (1)

رضوان
23 اردیبهشت 94 18:51
سلام دوستتون دارم چه دختری چه نازه
مامی آرزو
پاسخ
سلام رضوان جونم دوست هميشگي و دختر عموي مهربون