روژيناي ماروژيناي ما، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات طلایی خوشمزه ترین نی نی دنیا

هلو انجيري نه ماهه مامي آرزو

1394/5/28 16:57
نویسنده : مامی آرزو
667 بازدید
اشتراک گذاری

خوردني ترين ميوه ي دنياي من سلام

شيرين ترين هم شيريني سلام

هم نفس زندگي مامان و بابا سلام و سلام

امروز كه دارم برات مطلب مينويسم نه ماه وسيزده روزه شدي و كلي شيطون و بلا

اول از همه تا يادم نرفته روز دختر رو بهت تبريك ميگم

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

يكي يك دونه دختر

نكنه نداري باور

دل من ميزنه پر پر

واسه بوسيدن دختر

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

گل دخترم تاج سرم هم نفسم روزت مبارك

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

اينم از كيك نه ماهگي و البته روز دختر

اينم از تصوير ناز دونه مامي وقتي داره دست ميزنه و خوشحالي ميكنه

ماشاالله هزار ماشاالله به اين همه شيطنت

مامان جونم اين كيك اينطوري بود و اينطوريش كردي

اينو بگم كه خيلي عاشق بابايي نبي هستي و تا صداشو ميشنوي يا ميبينيش مشغول هر كاري باشي سريع به سمتش ميري ؛ حتي وقتي بغلت كنن به سادگي بغل مامي هم نمياي

آخه خيلي دوسش داري و البته ايشونم همينطور

بابايي كه كلي ذوق ميكنه و شما رو به گردش ميبره و ميريد پارك سوار تاب و سرسره ميشي

niniweblog.com                                                  niniweblog.com

بابايي ميگه وقتي ميخواي سوار تاب بشي وتو نوبت منتظري اينقدر دست و پا ميزني و هيجان داري كه نگو و نپرس

 

 

 

دختر گلم روژي خوشگلم وقتي هشت ماه و يازده روزت بود شروع كردي به سينه خيز رفتن به جلو و گاهي هم چهار دست و پا

ولي دقيقا هشت ماه و بيست روزه بودي كه كلا و با سرعت نور چهار دست پا رفتي و ديگه سينه خيز رفتن رو كنار گداشتي

برام خيلي جالبه شما هر كاري رو كه ميخواي ياد بگيري اول با خودت تمرين ميكني و بعد به ما نمايش ميدي اونم بدون عيب و نقص

مثلا

niniweblog.com                                  niniweblog.com                                         niniweblog.com

وقتي نشستن ياد گرفتي بدون اينكه از پشت بيافتي مينشستي  (هفت ماهه تمام بدون كمك )

وقتي سينه خيز رفتن ياد گرفتي به راحتي مسافت زيادي رو طي ميكردي (پنج ماه و بيست پنج روز دنده عقبي و هشت ماه يازده روزگي دنده جلو )

وقتي هم چهار دست و پا رفتي خيلي راحت يه مسافت زيادي كه اصلا انتظارشو نداشتم رو اومدي (هشت ماه و بيست روزگي )

آفرين دختر زرنگ مامي

niniweblog.com      niniweblog.com       niniweblog.com        niniweblog.com

 

علت اينكه موضوع اين مطلب رو گذاشتم هلو انجيري به اين خاطره كه شما عاشق هلو هستي و يكباره ميتوني يه هلو انجيري رو به خوبي نوش جان كني

و همين طور مثل بابا مهران عاشق جوجه كبابي و كتف خور حرفه اي

 

خيلي برام جالبه كه گوش ميدي و وقتي بهت ميگيم عروسكتو بده روشن كنم مياري و ميدي به دست من و يا هر كسي كه ازت بخواد مثلا دايي اميد ، بابايي ، بابا مهران

يا وقتي ميگم مامان بده دست نزن يه مكثي ميكني و بيشتر مواقع هم دست نميزني

تقريبا وقتي نه ماهت تموم شده بود لبه تخت و كاناپه رو ميگرفتي بلند ميشدي و بعد هم يواش يواش قدم برميداري

الان كه نه ماه و سيزده روزه شدي كه خيلي راحت هر جايي دستت برسه ميگيري و بلند ميشي

دوست داري راه بري و براي اين منظور تلاش زيادي ميكني

اميدوارم به زودي موفق بشي دختر با پشتكارم...

 

و از همه اينها مهمتر اينكه بالاخره دو تا مرواريد كوچولوي صدف شما بيرون زدند و شما صاحب دو تا دونه دندون كوچولوي سفيد شدي

دقيقا روز سيزدهم مرداد يعني وقتي هشت ماه و سي و يك روزه بودي يا حالا ميشه گفت وقتي نه ماهت تموم شد  يه چيز تيزي روي لثه دخترم حس كردم و وقتي نگاه كردم دندون كوجولوي بلا رو ديدم

بميرم كه خيلي اذيت شدي از سه ماهگي درگير آب دهن و اينا بودي تا اينكه اين مرواريد ها در اومدند

مباركه عشقم

اينم آش دندوني خوشمزه شما با دستاي مهربون و هميشه كمك كار من و شما يعني ماماني اعظم پخته شد

خدا ماماني رو برامون حفظ كنه كه واقعا مادربزرگ نمونه اي هست

 

 

 

 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

الهه
16 مهر 94 21:06
ااااخی ماشالله خیییلی دختر خوشگل و نازیه . . . راستی پست سیسمونیشم دیدم خیییلی قشنگ بودن همه وسایلاش ایشالله به خوبی و خوشی استفاده کنه راستی میتونید وسایلاشو تو سایت سیسمونی نی نی وبلاگ بزارید تا بقیه ببیند و استفاده کنند و البته خاطرات زایمانتونم تو سایت مادران نی نی وبلاگ ثبت کنید
مامی آرزو
پاسخ
ممنون عزيزم