لحظه ديدار

لحظه ديدار تو قشنگترين فرشته آسماني ، بي شك بهترین و ناب ترین لحظه در زندگی من بود

و مطمئنم برای هر مادری اولین باری که فرزندش رو در آغوش میکشه همینطور خواهد بود !

روز تولد تو ، هدیه آسمانی ، وقتی که تورو تو یه تخت صورتی کوچولو که بالاش نوشته مبارکه دختره

و یه پتوی سفید با عکس با اسفنجی داشت آوردند تو اتاق من ، از شدت خوشحالی وقتی

تورو دادن تو بغلم فقط تو دلم خدارو شکر میکردم که تو سالمی ولبخند زنان اشک میریختم

و از اینکه خدا منو لایق مادر شدن دونسته خوشحال بودم 

خیلی حس خوبی بود وقتی خانوم پرستار تورو گذاشت روی بدنم تا بهت شیر بدم ،

حس وابستگی که به تو توی این 9 ماه پیدا کرده بودم دو چندان شد .

اولش شیر دادن یکمی سخت بود ولی مامانی کمکم کرد و خداروشکر جوجه طلایی

من خیلی راحت شروع به شیر خوردن کرد. از بس که بلایی مامان جونم

وقت ملاقات که شد بابا مهران با یه سبد گل خوشگل به دیدن من و تو اومد و بهم تبریک گفت

بعدشم مامانی و بابایی ،عمه مژگان و عمو داریوش و آرین با جعبه شیرینی و آبمیوه و سبد

گل به دیدن ما اومدند

و دایی امید که با یه سبد صورتی که توش سرویس غذاخوری کیتی و عروسک

و ساعت کیتی بود اومد تا مارو ببینه و بهمون تبریک بگه.

و بابایی نبی و دایی عابد با یه سبد گل اومدن به دیدن مون

بعدشم خاله نسرین وخاله مرضی و لیلا و رزا دختر خاله مامان جون اومدند

و برامون آبمیوه و موز آوردند