روژيناي ماروژيناي ما، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

خاطرات طلایی خوشمزه ترین نی نی دنیا

اولين تست غذا و تولد بابا مهران جون

1394/1/30 14:37
نویسنده : مامی آرزو
443 بازدید
اشتراک گذاری

سلام روژينا خانوووم

سلام بهترين بهونه زندگي  niniweblog.com

دختر پنج ماه و نيمه من كه همش مشغول شيطنته

ماشااله به اين انرژي شما و اين همه كنجكاوي

جديدا  علاقه مند شدي و تا هر چيزي ميبيني ببري سمت دهنت

 

اين عكساي زيبا توي پارك كوروشه كه روز مادر رفته بوديم و انداختيم

واقعا صحنه هاي قشنگي بودند گلهاي زيبا و رنگارنگ

بيست نه فروردين تولد بابامهرانه و امسال شما براي اولين بار تو جشن تولد باباجونت حضور داشتي و تقريبا تو همه عكسا هم بودي

همسر عزيزم تولدت مبارك

 

 

 

 اينم روژي كوچولوي ما در حال تست كيك تولد و تلاش براي دست زدن به ژله

 

فداي تو بشم كه دهن كوچولوت مثل ماهي باز ميشه وقتي خوراكي ميبيني    niniweblog.com    خيلي دلم ميسوزه برات قربون شكل ماهت آخه نمي توني چيزي بخوري فعلا

هر جند ماماني كم كم داره بهت يه چيزايي ميده تا مزمزه كني خيلي خيلي كم ولي بهت كيك تولد داديم و سيب زميني پخته و يكمي سوپ و برنج له شده

اينقد كم كه فقط مزه اش كني و البته من مخالفم كه زود به شما غذا بديم ولي خب بزرگترا تجربه اشون بيشتره و ميگن هر چي شما به غذا خوردن بهتر عادت كني بعدا هم مشكلي خواهي داشت و همه چيز ميخوري

اما بگم از خوابيدنت كه قربونت برم عين مامي ميخوابي اينقدر كيف ميكنم وقتي ميبينم مثل آدم بزرگا ژست خوابيدن ميگيري الهي قربون اون پاهات بشم

ساعت خوابتم از بعد از تعطيلات عيد دوباره بهم ريخته وشبا تقريبا ساعت 2 تا 2:30 ميخوابي و صبح يا بهتربگم ظهر از خواب بيدار ميشي

اصلا شما مدل خوابت از نوزادي همين بود دوست داشتي شب بيدار بموني    niniweblog.com

يه مدت خوب شده بود و حدود 12:30 تا 1 تقريبا ميخوابيدي ولي دوباره يادت رفت   niniweblog.com

ولي مامي جونم كم كم بايد عادتت بدم شب زودتر بخوابي تا صبحم هم بتوني زودتر بيدار بشي

حالا تمريناتو رو شروع ميكنيم بزودي!!!

مثل تمرين روروئك كه فقط دو سه دقيقه ميزارمت توش

مثل تمرين حرف زدن كه ياد گرفتي و ميگي ماااا ماااا ...از اوايل فروردين ماما گفتن رو ياد گرفتي خوشگلم

                                              niniweblog.com

يبارم صداتو ضبط كردم كه بعدا خودت ببيني چه خوشگل و با چه زحمتي تونستي بگي ماما

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

اولين باري كه غلت زدي كه 12 اسفند بود و توي سن 3 ماه و28 روزگي اونم روي پهلوي چپ

 

عيد هم رفته بوديم اراك روز ششم فروردين براي اولين بار روي پهلوي راست غلت زدي

تقريبا از وقتي كه پنج ماهت تموم شد هم تونستي روي كف دستت تكيه كني و سينه ات رو بالا بياري 

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

اين روزا خيلي تلاش ميكني سينه خيز بري خانومي اما هنوز ياد نگرفتي مامي جونم

البته يكمي ميتوني سينه خيز بري ولي دنده عقب قه قههقه قههقه قهه

 

 


 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

رضوان
3 اردیبهشت 94 11:03
سلام به روژینا جون ومامان جونش خیلی خوشگلی شما.
مهدیه
14 اردیبهشت 94 7:54
سلام جوجه طلایی شما هزار ماشالله چقدر ماه شدی. واسه خوردنتون حتما از مامان اجازه میگیرم
مامی آرزو
پاسخ
مرسي خاله مهديه جونم مامانم نميزاره هيچكي منو بخوره تموم ميشه آخه
سریر
15 اردیبهشت 94 9:50
سلام مامی آرزو ماشاالله به نازگلت خیلی ماه شده یه سوال: میشه بپرسم الان وزن و قدش چقدره؟ ممنون
مامی آرزو
پاسخ
مرسي سرير جان الان 7.5 كيلو و قدشم 66 سانتي متره